اسماعيليان در ايران
بر طبق اسناد تاريخي آغازگر حركت اسماعيليه نزاري در ايران حسن صباح[51] بوده است
عصر حسن صباح همزمان با فعاليتهاي گسترده داعيان فاطمي در ايران بود. حسن صباح با جند نفر از داعيان اسماعيلي به نام هاي: امير، ضرّاب، ابونجم سراج و مؤمن كه از طرف عبدالملك عطّاش (حجت اسماعيليه در اصفهان) نيابت داشت، ارتباط برقرار كرد و پس از مباحثات و مناظراتي درباره امامت به آيين اسماعيلي درآمد.
در سال 464 ه. ق عبدالملك عطاش از اصفهان به ري آمد و نيابت دعوت را به حسن صباح داد و ظاهراً پس از پنج سال گذراندن مقدمات و تعليمات خاص در سال 469 ه. ق به او فرمان داد تا براي ديدار با مستنصر خليفه فاطمي به مصر سفر كند.
حسن صباح سفر خود را از ري آغاز كرد و در روز چهارشنبه هجدهم صفر سال 481 ه. ق وارد مصر شد و به نمايندگي از طرف خليفه جماعتي از داعيان از جمله داعي الدعاة ابوداوود و نيز شريف طاهر قزويني به استقبال او آمدند. گرچه حسن صباح به مدت يك سال و نيم در مصر توقف داشت و مستنصر خليفه فاطمي نيز از احوال او آگاه بود و بارها از وي ستايش كرده بود اما حسن نتوانست به خدمت او برسد. در اين زمان بر سر موضوع ولايت عهدي خليفه ميان دو پسرش نزار و مستعلي اختلاف افتاد و طرفداري حسن صباح از نزار موجب خشم امير الجيوش بدر شد و در نتيجه او را پس از زنداني كردن در قلعه دمياط از مصر اخراج كردند.
حسن صباح پس از اخراج از مصر از راه شام و حلب به بغداد و خوزستان به اصفهان آمد (حدود سالهاي 472 يا 473 ه. ق) وي با تبليغات گستردهاي كه به كمك داعيان در شهرهاي مختلف ايران انجام داد، موفق شد شمار زيادي از مردم را با «دعوت جديده» آشنا سازد. جويني ميگويد: از عايت زهد، بسيار مردم صيد او شده بودند و دعوت او قبول كرده اين امر سبب ميشود كه خواجه نظام الملك وزير ملكشاه سلجوقي فرمان دهد كه حسن را دستگير كنند ولي حسن صباح توانست از راه قزوين فرار كرده و وارد قلعه الموت شود سپس با راندن مهدي علوي نماينده ملكشاه به قلعه الموت حاكميت پيدا كرد علاوه بر قلعه الموت قلعههاي ديگري را در اطراف بود به تصرف در آوردند ... به گزارش خواجه رشيد الدين تنها شمار قلعههايي كه اسماعيليان در نواحي رودبار و قهستان و قومس در اختيار حسن صباح قرار گرفت به صد عدد ميرسيد. مهمترين قلعههاي آنها عبارت بودند: قلعههاي طبس، تون، توشيز، زوزن و خور و لمسر، گردكوه، ميمون دژ، ديوه، استو ناوندرشم كوه و.... شاهدژ، خان لنجان و سمنكوه، ناطر، طنبوري و...
تمام تلاشها براي تسخير اين قلعه عليرغم وارد ساختن ضربات و خسارات سنگيني بينتيجه ميماند تا اينكه حسن صباح پس از يك بيماري در شب چهارشنبه 6 ربيع الثاني سال 518 ه. ق درگذشت وي پيش از مرگ خود كيا بزرگ اميد را از قلعه لمبسر فراخواند و رهبري اسماعيليه را به او واگذار كرد. از سال 518 تا 557 ه. ق كيا بزرگ اميد و پس از وي فرزندش محمد (558 ـ 560 ه. ق) رهبري نزاريان را برعهده داشتند و سياست حسن صباح را ادامه ميدادند وقتي حكومت را حسن بن محمد (560 ـ 561 ه. ق) به دست گرفت برخلاف رهبران قبلي خود را نه داعي كه امام اسماعيليه و از فرزندان نزار بن مستنصر معرفي كرد همان كه حسن صباح وعده ظهور او را داده بود. وي بر اساس نظريه «برپايي قيامت» قائل به اباحيگري مطلق شد به كلي شريعت را كنار گذاشت ... اين انحراف جديد سبب شد كه حجم و شدت تبليغات برضد آنان افزون شود پس از اين تاريخ بود كه اسماعيليان را ملاحده ناميدند ... عدهاي از پيروان شان هم روي برگرداند و به جاهاي ديگر مهاجرت كردند ...
طولي نكشيد حسن به محمد به قتل رسيد سپس پسر او محمد (562 ـ 607 ه. ق) به حكومت رسيد وي نيز راه و روش پدر را دنبال كرد و به مدت 46 سال رهبري نزاريان را برعهده داشت تا در سال 697 ه. ق درگذشت. حكومت محمد و حسن شكاف عميقي در مذهب نزاريان و پيروان آنان به وجود آورد كه در حقيقت زمينه انحطاط و سقوط اسماعيليان را فراهم كرد وقتي جلال الدين محمد به حكومت رسيد (607 ه. ق) پيروان «دعوت جديد» را به دليل كنار گذاشتن شريعت توبيخ كرد و براي جبران گذشته به احياي مساجد و احكام شريعت و ... پرداخت .... جلال الدين به حسن نو مسلمان ملقب شد... در اين دوره اسماعيليان با خليفه عباسي همپيمان شدند... اواخر حكومت جلال الدين حسن با حمله مغول همزمان گرديد وي به چنگيز پيام فرستاد و اطاعت و فرمانبرداري خود را از او اعلام كرد.
جلال الدين در 15 رمضان سال 618 ه. ق درگذشت و پس از او علاء الدين محمد بن حسن در نُه سالگي رهبري نزاريان را تا سال 653 ه. ق به دست گرفت.
علاء الدين از سنت پدر دست برداشت به سيره و روش رهبران قبلي ادامه داد ...
دولت نزاري تنها با يك نفر ديگر يعني ركن الدين خود شاه به حيات خود ادامه داد. درست در زماني كه مسلمانان مشغول درگيري با خود بودند، سپاه مغول حمله خود را به سرزمينههاي اسلامي آغاز كرد و ركن الدين تسليم هلاكوخان شد و به فرمان هلاكوخان قلعههاي اسماعيليه در مدت كمتر از يك ماه همه ويران شد و بدين سان دولت اسماعيليان نزاري در ايران تقريباً هم زمان با خلافت عباسي منقرض شد.[52]